بهائیان نخستین تعلیم و پایه و اساس مسلک خود را، تحری حقیقت معرفی مینمایند. تحری در لغت به معنای جستوجوی کامل و کاوش بوده و در مقابل تقلید قرار میگیرد. عبدالبهاء در خصوص لزوم تحری حقیقت میگوید: «اول اساس بهاءالله تحری حقیقت است؛ یعنی نفوسی از تقالیدی که از آباء و اجداد، موروث مانده، منزه و مقدس گردند».[1]
حال که به لزوم تحری حقیقت در بهائیت پی بردیم، لازم است عمل به آن را نیز در این مسلک، مورد سنجش قرار دهیم. حقیقت اینست که شخص بهائی، اگر قصد تحری آزادانهی حقیقت در خصوص اعتقاد و ساختار رهبری مسلک خود را داشته باشد، گرفتار چالشهایی خواهد شد. از اینرو در ادامه، به بررسی موانعی که امکان تحری حقیقت واقعی را برای بهائیان ناممکن میسازد، خواهیم پرداخت.
یکم: عدم نیاز به تحری حقیقت: مبلّغان و سرکردگان بهائی در آثار خود، خویشتن را از لزوم تحری حقیقت بینیاز معرفی میکنند: «نفوسی مثل ماها که حیات خود را در تحری حقیقت و آزادی صرف کردهایم، عقاید خود را بیدلیل تغییر نمیدهیم».[2] حال آنکه اگر میزان حقجویی باشد، باید ملاک انسان، دائماً وصول به حق باشد و این مختص به زمان خاصی نبوده و هیچگاه حق ندارد خود را از تحری حقیقت معاف بداند.
دوم: تناقض طرح روحی با تحری حقیقت: هر فردی که تحری حقیقت میکند، لازم است همهی ادیان را به صورت یکسان نگریسته و سپس یکی را برگزیند. اما با در نظر داشتن طرح روحی [3]، که بهائیان در آن، از دوسالگی تا سنّ بلوغ، تحت آموزشهای فشردهی عقیدتی بهائیت قرار میگیرند، دیگر امکان تحری حقیقتی (به صورت واقعی و نه تشریفاتی) برای آنان باقی نمیماند.
سوم: تعصبگرایی: یکی از لوازم تحری حقیقت، ترک تعصبات دینی است. اما بهائیان در این خصوص نیز آزادی و فراق بال ندارند و همین امر، مانعی اساسی بر آنان ایجاد کرده است. همچنان که صبحی (مبلّغ پیشین بهائیت) میگوید: «اهل بهاء خود را جوهر و ثمره عالم وجود و سایرین را هیاکل معطله و اشخاص مهمله فرض میکنند و در باطن به نظر حقارت و خفّت مینگرند و خویشتن را احباب و غیر خود را أغیار میدانند».[4]
چهارم: هر فردی آزادانه حق دارد که بر مبنای تحری حقیقت، اعتقاد صحیح را یافته و بدان ملتزم شود و لازمهی چنین تحری حقیقتی اینست که تصمیم او محترم شمرده شود. بنابراین بطور مثال، بابیانی که ادلّهی صبح ازل را شنیده و دنبالهروی او شدهاند، لزوماً نباید توسط بهائیان مورد بیمحلّی و بیاحترامی قرار گیرند. حال که رفتار بهائیان در این خصوص، حکایت از امر دیگری دارد؛ همچنان که صبحی میگوید: «از معتقدات ضروریه این فِئه لزوم اجتناب و تنفر، از مخالفین طریقه خود است. باین معنی که مجموع بابیان بهائی، حق معاشرت و آمیزش حتی تکلم و تواجه با بابیان ازلی ندارند».[5]
پنجم: بنابر گزارشهای برخی از کسانی که پیشتر در زمرهی بهائیان بودهاند، به افراد این فرقه، اجازهی مطالعهی آثار غیربهائی داده نمیشود [6] و این خود به تنهایی، مانع بزرگی در تحری آزادانهی حقیقت است.
ششم: یکی دیگر از مواردی که بهائیان در مورد آن از تحری حقیقت بازداشته میشوند، عدم جواز تحقیق در مورد مشروعیت نهاد رهبری این فرقه، موسوم به بیتالعدل میباشد. بیتالعدلی که بنا به گفتهی پیشوایان بهائی یکی از دو رکنش (ولیامر) را دارا نیست، اساساً هیچگونه مشروعیتی ندارد.[7] نهاد بیتالعدل نیز به جای پاسخگویی در این خصوص، تنها از بهائیان میخواهد ایمان خود را تقویت کنند![8]
هفتم: بر اساس مفهوم تحری حقیقت، تمامی انسانها به طور مساوی، مکلّف به کشف حقیقت هستند؛ اما گویا پیشوایان بهائی بنا به مصالحی، مردم اسرائیل را از آن معاف داشتهاند![9] و این خود بسی جای تأمل دارد!
هشتم: بنابه لازمهی تحری حقیقت، شخص حق دارد آزادانه اعتقاد صحیح را کشف و آن را انتخاب نماید. اما گویا این مسئله در بهائیت، رنگ و بویی بر خلاف لازمهی شعار تحری حقیقت دارد. چرا که بطور مثال، اگر شخصی بهائی در تحری حقیقت خود، به عدم حقانیت مسلک بهائیت پیبرد و از آن رویگردان شود، با مجازات سخت طرد مواجه میگردد؛ که این امر، با روح تحری حقیقت سازگاری ندارد.[10]
جالب است بدانیم که تشکیلات بهائیت، با اینهمه تناقضات عَملی در مسئلهی تحری حقیقت، چگونه پیروان سایر ادیان را بخاطر ترک آن، مورد سرزنش قرار میدهد! گویا مطرحسازی تحری حقیقت تنها، به عنوان شگرد نفوذ مبلّغان بهائی در افراد غیربهائی بوده و اساساً تحری حقیقت در فرهنگ بهائیت، به معنای بهائی شدن است نه جستجوی حقیقت!
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بینا، 1985 م، ص 11.
[2]. میرزا محمد زرقانی، بدائع الآثار، بمبئی: مطبوعات امری آلمان، 1921 م، ص 167.
[3]. یکی از مهاجرین ایرانی به نام روحی ارباب، طرحی تبلیغی را به تشکیلات بهائیت ارائه میدهد که پس از موفقیت در آزمون ده سالهی خود در کلمبیا، به عنوان یک راهنمای عمل، به همهی محافل بهائیت اعلام شد.
[4]. فضل الله مهتدی، خاطرات زندگی صبحی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386 ش، 1386، ص 90.
[5]. همان.
[6]. مهناز رئوفی، سایه شوم تهران: انتشارات کیهان، 1385، ص 49.
[7]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: آیا بیتالعدل کنونی مشروعیت دارد!
[8]. ر.ک: سیدعلی اسماعیلی، مجله زمانه، بیت العدل أعظم بن بست مشروعیت، سال ششم، شماره 61، مهر 1386 ش.
[9]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: ممنوعیت تحری حقیقت برای ساکنان اسرائیل
[10]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: بررسی مجازات طرد اداری و روحانی در بهائیت